به هرکس اعتنا کردم ؛ وفا کردم ؛ جفا دیدم
|
|
لب پیمانه بوسیدم ؛ ریا کردم ؛ خطا دیدم
|
|
ازاین دنیا وانسانها ؛ از این یاران نجاتم ده
|
|
خداوندا فقط اسمت ؛ صدا کردم ؛ عطا دیدم
|
|
مرا در پرده عصمت ؛ کسی دیگر نمی بیند
|
|
خداوندا تو می دانی ؛ زنا کردم ؛ بلا دیدم
|
|
به هرکس مدعی آمد ؛ نباید مهربان گردی
|
|
عجب دارم چرا بر او ؛ عطا کردم ؛ ریا دیدم
|
|
الا یاران خرچنگی ؛ مرا میخانه ماوا شد
|
|
دراین تنهایی ام غم ها دوا کردم ؛ شفا دیدم
|
|
دگر فهمیدم ای ساقی مرام ساغر و مسجد
|
|
نوا آمد تو خدّامی ؛ صفا کردم ؛ ولا دیدم
|
|
اگر خدام مستانم ؛ یقین دارم ؛ که آزادم
|
|
دل و روح ازغم گیتی ؛ رها کردم ؛ صفا دیدم
|
|
بخوان ای بلبل عاشق؛ که هرنت دفتری دارد
|
|
دراین شورغزل جانم ؛ سخا کردم ؛ فدا دیدم
|
|
جهان در حلقه ظلمت ؛ صداقت را نمی بینی
|
|
چرا با آن همه پرسش ؛ چِرا کردم ؛ چَرا دیدم
|
|
ندای شاهدی آمد ؛ لب پیمانه را ؛ بستی ؟
|
|
فغان از خمر وبیدادش ؛ نوا کردم ؛ جلا* دیدم.
|
|
جلا : ترک وطن
|
|
|
|
==========================
|
|
این غزل از صنایع نادر است. ذوالقافیتین با دو ردیف
|