دلق ريا فكنده ام آمده ام كه جان دهم
به حكمت آن حبيبه ام هرآنچه خواهدآن دهم
دلم به باده سرخوش و به نغمه رباب ونی
تمام عيش و زندگی به يار مهربان دهم
شبی كه در خيال تو هزار و صد دعا كنم
اگر دهی اشارتی به طره ای جهان دهم
شكر فروشی ای صنم حديث عاشقان بگو
كه از سماع و وجد آن به لوليان اذان دهم
چرا به غمزه می زنی جفای محنتی دگر
از اين سوال وغمزه ات به آسمان فغان دهم
به بزم دور آن قدح اگر اجازه ای دهی
بساط عيش و مائده به دل شكسته گان دهم
به بوی موسم لقا همی ورع كنم رها
دگر نزيبد ای خدا به صوفيان امان دهم
:: بازدید از این مطلب : 300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0