خواهم که توصیفی کنم از دوستان این زمان
|
بهتر شناسی راه خود از فتنه باشی در امان
|
دسته اول :
|
از مردمانی پر گُهَر، هر دم کلامش سیم و زر
|
باید که بر گیری عِبَر ، دارد مرام و آرمان
|
|
با شادی ات شادی کند با غصه ات غمها بَرَد
|
دنبال درمانت رود هر لحظه گوید ارمغان
|
|
هر جا که بیند مستحق فورا بگوید حرف حق
|
وقت شفق یا در فلق نوشد زجام شوکران
|
|
بر محنت یاران غمین آری صداقت باشد این
|
مهری کند چون انگبین هادی بود بر پیروان
|
دسته دوم :
|
یا مردمی چون گرگ دد از مار افعی بلکه بد
|
او بی حیایی می کند در هر اموری بدگمان
|
|
از آشنایانی دغل با کید خود شاد از عمل
|
درکینه ورزی چون جمل بر دشمنانت میزبان
|
|
در روزگار بی کسی دائم بود خار و خسی
|
آری شرر میزد بسی شرّش بود برما عیان
|
|
هرگز نگوید جز ریا حرف و حدیثش اغنیا
|
چون بی خبر بود از خدا در آخرت بیند زیان
|
|
فکرش مقام دنیوی غافل شود از اُخروی
|
دشمن بود با مهدوی هم با عمل هم با زبان
|