ماحصل جوانی ام ، محنت بی امانی ام
مونس ارغوانی ام ، داده غم نهانی ام
اگر شبانه تب کنم ، خاطر بی نسب کنم
ذلالتم سبب کنم ، به سادگی جوانی ام
تجاربی نکرده ام، عاشق دل سپرده ام
کند بسان برده ام، پشت خم وکمانی ام
درپی کسب دانشی، کاروزمان چالشی
چون نبود سگالشی ، لایق بُز چَرانی ام
رفته نگار دل سفر، مویه کنم ازاین خبر
مات وغمین دربه در، حال پی نشانی ام
بسی اشارتی کنم ، جذب محبّت صنم
درتب وشرحه تنم، مونس بی زبانی ام
تیغ ریا زهر طرف، جانی حیله گربه صف
رفته به جبر او زکف، شادی زندگانی ام
کس نکند عنایتی ، وقت جفا حمایتی
با شَرَر و جنایتی ، همهمه نهانی ام
گریه به جای خنده ام، دلا زسینه کنده ام
گریه چنین پرنده ام، سوزش بیکرانی ام
تشنه دشت و بی رمق، خستگی آوردعرق
نوشته ام به هرر ورق، عاشق مهربانی ام
ولی نوشته بخت من، اسیر کین وانچمن
در این نزاع انجمن، شبی سفیر جانی ام
:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1