بار تنهایی
|
الا مطرب بزن شور دگر را
|
شکسته بار تنهایی کمر را
|
|
کجا شد نال ونی دریوم حرمان
|
کدامین کس بگوید مختصر را
|
|
چو این دریوزگی کردم زمطرب
|
به یکسر گم نمودم با هنر را
|
|
ندیدم راهکاری هم چو مستی
|
نجستم از شب و روزم ثمر را
|
|
نهانم آتش این عشق و مستی
|
به چشم جان نمی بینم خطر را
|
|
نبردم سود از این شور جوانی
|
گرفتم بر کف خود جان و سر را
|
|
|
خداوندا نگه دار آبِ رویم
|
به انبازی گرفتم بد گُهر را
|
|
|