من از آن عشق كه پيمانه آن خوناب است
|
گام اول شرر و گام دگر مرداب است
|
|
****
|
|
همه شب غم خورم و بهره دل تنهايي
|
چه كنم با دل داغم كه دلت سرداب است
|
دگر از عشق مگوييد و دگر غم مخوريد
|
كه ندارد ثمري؛ ديده ما پر آب است
|
دل زارم هوس؛ كهنه شرابي كرده
|
گر چه از ساغر او قسمت عشاق آب است
|
|
****
|
|
به جفا شرحه نمودي دل "همتاسه" خود
|
برو خوش باش دمي سينه تو گرداب است
|
|